البث المباشر

تعلّم الفارسية - الدرس ٦۹ - حوار حول أحد التقاليد الايرانية

الخميس 11 أكتوبر 2018 - 16:13 بتوقيت طهران

إذاعة طهران- تعلم الفارسية- بحث حول السمر

نرحّب بكم أعزائي المستمعين في حلقة جديدة من سلسلة حلقات برنامجكم "تعلّم الفارسية" في هذه الحلقة وكما في الحلقات السابقة سنتعلم مفردات وعبارات اخري، باللغة الفارسية، من خلال حوار بين الصديقين حميد ومحمد حول أحد التقاليد الايرانية وهو السمر في ليالي الجمعة، والذي يدعو اليه حميد عدداً آخر من اصدقائه.


المفردات: الجزء الاول


تفضّل
أتحدثُ
أريد أن أتحدث
غرفة
اربعمائة وسبعة عشر
إبق علي الخط
كيف حالك؟
كيف حالك؟
بخير
لا بأس
مالخبر؟
الليلة
نحن نذهب
نريد أن نذهب
السمر
منزل
أنت تأتي؟
ضيافة
بسيط
بعد العشاء
أصدقاء
يأتون
يكون ممتعاً


بفرمائيد
صحبت مي كنم
مي خواهم صحبت كنم
اتاق
٤۱۷
پشت خط باشيد
حالت چطور است؟
تو چطوري؟
خوبم
بد نيستم
چه خبر؟
امشب
ما مي رويم
مي خواهيم برويم
شب نشيني
خانه
تو مي آيي؟
مهماني
ساده
بعد از شام
دوستان
مي آيند
خوش مي گذرد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

*******

إذنْ نستمع الآن الي الجزء الاول من الحوار.


منشي: الو، بفرمائيد.
السكرتيرة: الو.. تفضّل.


حميد: الو.. سلام. مي خواهم با آقاي محمد صحبت كنم، اتاق ٤۱۷.
حميد: الو.. مرحباً. أريد أن أتحدث مع السيد محمد. الغرفة اربعمائة وسبع عشرة.


منشي: سلام. چند لحظه پشت خط باشيد.
السكرتيرة: مرحباً. لحظات إبق علي الخط.


محمد: الو، بفرمائيد.
محمد: الو.. تفضّل.


حميد: سلام محمد. حالت چطور است؟
حميد: مرحباً محمد. كيف حالك؟


محمد: سلام حميد. خوبم. تو چطوري؟
محمد: مرحباً حميد. أنا بخير وكيف حالك؟


حميد: بد نيستم.
حميد: لا بأس


محمد: چه خبر؟
محمد: ما الخبر؟


حميد: امشب مي خواهيم براي شب نشيني به خانه ي سعيد برويم. تو هم مي آيي؟
حميد: الليلة نريد أن نذهب الي منزل سعيد للسمر. أنت تأتي أيضاً؟


محمد: شب نشيني ديگر چيست؟
محمد: وما هو السّمر يا تري؟


حميد: شب نشيني يعني يك مهماني ساده بعد از شام. دوستان ديگر هم مي آيند خوش مي گذرد.
حميد: السّمر يعني ضيافة بسيطة بعد العشاء. الاصدقاء الآ خرون يأتون أيضاً يكون وقتاً ممتعاً.

 

*******

المفردات: الجزء الثاني


لا حاجة
أنا اتصلتُ هاتفيا
نحن نأتي
أنا قلتُ
عدد
أية ساعة
تذهبون
التاسعة
غداً
نكون معاً
أسبوع
الماضي
قد عاد
شهر
لأن
لم نر
واجب، عمل
قميص
أكوي
يحب أن أكوي
أتهيأ
أنتظرك
بداية الشارع


لازم نيست
من تلفن كردم
ما مي آييم
من گفتم
چند
چه ساعتي؟
مي رويد
نـُه (۹)
فردا
با هم باشيم
هفته
پيش
برگشته است
ماه
چون
نديده ايم
كار
پيراهن
اتو مي كنم
بايد اتو كنم
آماده مي شوم
منتظرت هستم
سر خيابان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

*******

نستمع الآن الي بقية الحوار.


محمد: من كه دعوت ندارم!
محمد: كلّا لستُ مدعوا!


حميد: براي شب نشيني دعوت لازم نيست. من به سعيد تلفن كردم وگفتم با چند نفر از دوستان به خانه ي شما مي آييم.
حميد: لا حاجة للدعوة للسّمر. أنا إتصلتُ هاتفياً بسعيد وقلت له: نأتي الي منزلكم مع عدد من الاصدقاء.


محمد: چه ساعتي مي رويد؟
محمد: في أية ساعة تذهبون؟


حميد: حدود ساعت ۹ فردا هم تعطيل است. مي توانيم چند ساعت با هم باشيم.
حميد: حوالي الساعة التاسعة. وغداً عطلة. يمكننا أن نكون معاً لبضع ساعات.


محمد: سعيد هفته ي پيش در شيراز بود، از شيراز برگشته است؟
محمد: كان سعيد في شيراز الأسبوع الماضي، هل عاد من شيراز؟


حميد: بله. چون از يك ماه قبل سعيد را نديده ام، به خانه ي آنها مي رويم. مي آيي؟
حميد: نعم. ولأنـّي لم أر سعيداً منذ الشهر الماضي، فنذهب الي منزلهم. أتأتي؟


محمد: كار مهمي ندارم. بايد پيراهنم را اتو كنم. تا ساعت ۹ آماده مي شوم.
محمد: ليس لي واجب مهم. يجب أن أكوي قميصي. سأتهيّأ حتي الساعة التاسعة.


حميد: خوب. پس من وعلي ساعت ۹ سر خيابان منتظرت هستيم.
حميد: حسناً. اذنْ نتظرك أنا وعلي في الساعة التاسعة في بداية الشارع.


محمد: حتماً. خدا حافظ.
محمد: حتماً. في امان الله.


حميد: خداحافظ.
حميد: في امان الله.

 

*******

نستمع الي الحواربين حميد محمد. لكن باللغة الفارسية فقط.


منشي: الو، بفرمائيد.
حميد: الو.. سلام. مي خواهم با آقاي محمد صحبت كنم، اتاق ٤۱۷.
منشي: سلام. چند لحظه پشت خط باشيد.
محمد: الو، بفرمائيد.
حميد: سلام محمد. حالت چطور است؟
محمد: سلام حميد. خوبم. تو چطوري؟
حميد: بد نيستم.
محمد: چه خبر؟
حميد: امشب مي خواهيم براي شب نشيني به خانه ي سعيد برويم. تو هم مي آيي؟
محمد: شب نشيني ديگر چيست؟
حميد: شب نشيني يعني يك مهماني ساده بعد از شام. دوستان ديگر هم مي آيند خوش مي گذرد.

*******

محمد: من كه دعوت ندارم!
حميد: براي شب نشيني دعوت لازم نيست. من به سعيد تلفن كردم وگفتم با چند نفر از دوستان به خانه ي شما مي آييم.
محمد: چه ساعتي مي رويد؟
حميد: حدود ساعت ۹ فردا هم تعطيل است. مي توانيم چند ساعت با هم باشيم.
محمد: سعيد هفته ي پيش در شيراز بود، از شيراز برگشته است؟
حميد: بله. چون از يك ماه قبل سعيد را نديده ام، به خانه ي آنها مي رويم. مي آيي؟
محمد: كار مهمي ندارم. بايد پيراهنم را اتو كنم. تا ساعت ۹ آماده مي شوم.
حميد: خوب. پس من وعلي ساعت ۹ سر خيابان منتظرت هستيم.
محمد: حتماً. خدا حافظ.
حميد: خداحافظ.

*******

 

شاركوا هذا الخبر مع أصدقائكم

جميع الحقوق محفوظة