السلام عليكم ورحمة الله وبركاته. وأهلاً ومرحباً بكم أعزائي المستمعين إلي حلقة أخري من سلسلة حلقات برنامجكم "تعلّم الفارسية". في هذه الحلقة أيضاً نتابع سفرة الزميلين محمد وسعيد إلي أردبيل. فالزميلان وكما مرّ في الحلقة السابقة يعتزمان التوجه إلي قرية لاهرود حيث يقطن زميلهما علي مع جده. قرية لاهرود قرية جميلة واقعة علي سفح جبل سبلان، وهو جبل بركاني خامد وشاهق، وتقع علي سفوحه وقمته بحيرات صغيرة ناجمة عن ذوبان الثلوج. وللوصول إلي قرية لاهرود القريبة من مدينة أردبيل، لابدّ من المرور عبر وديان وطرق ملتوية ووعرة. وقد استطاع الزميلان محمد وسعيد من العبور عبر هذه الوديان والطرق حتي وصلا القرية فاستقبلهما زميلهما علي وجدّه. وبعد استراحة قصيرة بدأوا بالحوار والحديث عن سبلان ومعالمه ومعالم الطبيعة هناك. وقد انتهر محمد الفرصة للتحدث مع جدّ علي... فماذا في الحديث؟

المفردات: الجزء الاول

*******

الحوار: الجزء الاول

محمد: خوش به حالتان! روستاي شما بسيار زيباست.
محمد: هنيئاً لكم! قريتكم جميلة جداً.

پدر بزرگ: اينجا در تابستان خيلي قشنگ است، ولي در زمستان خيلي سرد است.
الجدّ: هذا المكان جميل جداً في الصيف، لكنهّ بارد جداً في الشتاء.

محمد: آيا به قله سبلان صعود كرده اي؟ اين قله چقدر زيباست!
محمد: هل سبق أن صعدت إلي قمة سبلان؟ ما أجمل هذه القمة!

پدربزرگ: وقتي جوان بودم، با دوستانم يك بار به درياچه رفتم.
الجدّ: عندما كنت شاباً، ذهبتُ مع أصدقائي مرة واحدة إلي البحيرة.

محمد: درياچه كجاست؟
محمد: أين البحيرة؟

پدر بزرگ: كوه سبلان يك كوه آتشفشاني است ودر قله آن يك درياچه هست.
الجدّ: جبل سبلان جبل بركاني وتوجد علي قمته بحيرة.

محمد: خيلي عالي است. پس تو ورزشكار بودي؟
محمد: رائع جداً. إذن أنت كنت رياضياً؟

پدر بزرگ: بله. من الآن هم ورزش مي كنم وبه چشمه آب گرم شابيل مي روم.
الجدّ: نعم. أنا أمارس الرياضة الآن أيضاً وأذهب إلي ينبوع الماء الحار في شابيل.

*******

المفردات: الجزء الثاني

*******

نستمع الآن إلي الحوار، الجزء الثاني.

محمد: شنيدم چند چشمه آب گرم در شهر سرعين هست.
محمد: سمعتُ أنه توجد في مدينة سرعين عدة ينابيع للماء الحار

.
پدر بزرگ: بله. در سرعين وهم در اين روستا چند چشمه آب گرم هست.
چشمه هاي آب گرم شابيل خيلي دور نيست.
الجدّ: نعم. توجد في سرعين وفي هذه القرية أيضاً عدة ينابيع للماء الحار.
ينابيع الماء الحار في شابيل ليست بعيده جداً.

محمد: در اينجا مسافر وتوريست زياد هست. آيا اينها براي تفريح وكوهنوردي مي آيند؟
محمد: هنا مسافرون وسياح كثيرون. هل هولاء يأتون للتنزّه وتسلّق الجبال؟

پدر بزرگ: بله. سبلان وچشمه هاي آب گرم اينجا خيلي معروف است. با هم به چشمه هاي آب گرم هم برويد.
الجدّ: نعم. سبلان وينابيع الماء الحار هنا معروفة جداً. إذهبوا معاً إلي ينابيع الماء الحار أيضاً.

محمد: حتماً من وسعيد وعلي به چشمه هاي آب گرم مي رويم.
محمد: حتماً أنا وسعيد وعلي نذهب إلي ينابيع الماء الحار.

*******

والآن نستمع إلي كامل الحوار بالفارسية فقط.

محمد: خوش به حالتان! روستاي شما بسيار زيباست.
پدر بزرگ: اينجا در تابستان خيلي قشنگ است، ولي در زمستان خيلي سرد است.
محمد: آيا به قله سبلان صعود كرده اي؟ اين قله چقدر زيباست!
پدربزرگ: وقتي جوان بودم، با دوستانم يك بار به درياچه رفتم.
محمد: درياچه كجاست؟
پدر بزرگ: كوه سبلان يك كوه آتشفشاني است ودر قله آن يك درياچه هست.
محمد: خيلي عالي است. پس تو ورزشكار بودي؟
پدر بزرگ: بله. من الآن هم ورزش مي كنم وبه چشمه آب گرم شابيل مي روم.

*******

محمد: شنيدم چند چشمه آب گرم در شهر سرعين هست.
پدر بزرگ: بله. در سرعين وهم در اين روستا چند چشمه آب گرم هست.
چشمه هاي آب گرم شابيل خيلي دور نيست.
محمد: در اينجا مسافر وتوريست زياد هست. آيا اينها براي تفريح وكوهنوردي مي آيند؟
پدر بزرگ: بله. سبلان وچشمه هاي آب گرم اينجا خيلي معروف است. با هم به چشمه هاي آب گرم هم برويد.
محمد: حتماً من وسعيد وعلي به چشمه هاي آب گرم مي رويم.

*******